اشتباهات زنانه در رابطه جنسی
خانم ها! راست بگویید: وقتی زندگی زناشویی شما کمی یکنواخت و ملال آور می شود، به هر وسیله ای متوسل نمی شوید تا همسرتان را به جنب و جوش بیشتر وادارید؟! در اینجا به چند مورد از اشتباهات خانم ها، در رابطه با زناشویی اشاره می کنیم. پندار غلط اول : یک زن نباید هیچ وقت آغاز کننده رابطه جنسی باشد! قرن بیست و یکم است و مردها هنوز نگران نحوه رابطه جنسی با همسرانشان هستند . آنها می ترسند که از طرف زنان به سلطه گری متهم شوند. بنابراین خیلی با احتیاط رفتار می کنند . زنان پندارهای قدیمی را باید کنار بنهند و به صورت فعال با همسرانشان در رابطه زناشویی شرکت کنند . چه کسی گفته است که زنان میل جنسی کمتری دارند ؟ پندار غلط دوم : زنان نگران این هستند که حین یک عمل جنسی در نظر همسرانشان چطور به نظر می آیند ! شما نگران این نباشید که در حین عمل جنسی ، اگر فلان کار را بکنید ، همسرتان درباره شما چه فکری می کند ! بلکه در عوض به فکر این باشید که بیشترین لذت را ببرید و به اوج برسید . در این صورت حتما همسر خود را هم کاملا ارضا خواهید کرد . روی عمل زناشویی تمرکز کنید و از اول به خود وعده یک عشق بازی کامیاب را بدهید. پندار غلط سوم : رابطه جنسی برای مردها یک امر گهگاهی و زود گذر است ! زنان این اشتباه را نکنند . برای بیشتر مردان رابطه جنسی بسیار مهم است . آن را کوچک نشمارید . تحقیقات نشان می دهند که بهترین و شیرین ترین رابطه زناشویی را زوج های قانونی دارند . همین تحقیقات نامناسب بودن و عدم رضایتمندی رابطه زناشویی زود گذر را تایید می کنند . هیچگاه فکر نکنید که مردها از عواطف عشقی کمتری برخوردارند . این دو اشتباه بزرگ را از ذهن خود بزدایید . اول : زنان میل جنسی کمتری دارند. دوم : مردان زیاد عاطفی نیستند. پندار غلط چهارم : مرد ها همیشه برای عمل جنسی آمادگی دارند! این فکر ممکن است برای یک جوان زیر بیست سال درست باشد ، ولی درباره مردها صحت ندارد . گرفتاری های شغلی و مشکلات گوناگون روزمره همه و به ویژه مردها را خسته و فرسوده می کند و از نیروی آنها می کاهد . در نتیجه ممکن است بی حوصله و بی رمق به نظر برسند ، بنابراین فکر نکنید که اگر الان نشد ، وقت هست ! سعی کنید هر وقت طرفین علاقمند بودید ، این رابطه را برقرار کنید و به بعد موکول نسازید . در واقع ، زن ها می پندارند که خودشان همسرانشان را دوست دارند ولی هر وقت و همیشه مایل به برقراری رابطه زناشویی نیستند، اما وقتی مردی در برابر تمایل همسرش اظهار بی میلی می کند، می گوید : او مرا دوست ندارد ! این پندار صحیح نیست . پندار غلط پنج : مردها هیچ کمک و راهنمایی ، لازم ندارند ! زنان باید با همسرانشان درباره چیزهای خوشایند و ناخوشایند شان، در حین رابطه جنسی ، گفتگو کنند . اگر زنی نخواهد و مشارکت نکند ، شوهر وی به تنهایی نمی تواند به او رضایت جنسی ببخشد . با آنکه خوشبختانه مردها بسیار علاقمند هستند که همسرانشان از رابطه جنسی با آنها لذت ببرند و ارضا بشوند، ولی با این حال خود زنان در رسیدن به اوج لذت جنسی ، سهم بسیاری دارند و باید همسرانشان را ، راهنمایی و مطلع بکنند . پندار غلط ششم : وقتی مرد روش تازه ای پیشنهاد کرد با او ترشرویی کنید! وقتی زن و شوهر مدتی با هم هستند ، طبیعی است که دلشان تنوع و تغییر بخواهد . بنابراین اگر مردی به همسر خود چیزهای جدیدی پیشنهاد کرد ، پاداش او نباید ناراحتی و اخم باشد ! تقاضای مرد به معنای این نیست که دیگر از شما سیر شده است ! شما با همدلی و دوستی پیشنهاد او را بررسی کنید . خواهید دید که هر چه شوهر شما نیاز دارد ، در وجود شما پیدا خواهد کرد . گاهی اگر با تقاضایی نمی توانید موافقت کنید ، با مهربانی و صمیمیت دلیلش را برای او توضیح دهید و یا از او بخواهید که به شما فرصت بیشتری دهد
١-وقتي كه پول در دستهاش باشه
٢-وقتي كه لباس سفيد عروسي ميپوشه براي داماد
٣-وقتي كه اولين بچش به دنيا مياد و براي اولين بار مادر ميشه.
١-حرفي كه جريحه دارش كند
٢-از دست دادن كسي كه دوستش داره
٣-مرور كردن خاطره هايي كه خوشحال كننده بوده براش و حالا از دستش داده
١-آغوشي كه از قلب و با محبت باشه
٢-حرفي زيبا كه انگيزه هاش را بالا ببره
٣-وقتي داشته باشه براي استراحت و تجديد قوا
١-زني بر او ارجحيت داشته باشد
٢-داغون شدن آيند ه اش
٣-رفتن پدر و مادر و پسرش
١-زيباييش
٢-اصل و نسبش
٣-كارنامه و مقام اجتماعيش
١-سكوتش
٢-جرأت آنيَش
٣-سرد شدنش در يك آن
١-خيانت
٢-نا اميد و ضربه به او زدن
٣-عدم وجود امنيت
زن (قوت تحملي)را دارد كه مرد را شگفت زده ميكند!
سختيها را تحمل ميكند...
و غم و اندوهي را تحمل ميكند كه با خود خوشبختي و عشق به همراه دارد...
ميخندد وقتي كه ميخواهد جيخ و فرياد بزند!
ترانه ميخواند وقتي ميخواهد گريه كند!
گريه ميكند وقتي كه خوشحال است!
و ميخندد وقتي كه ميترسد!
عشقش بدون شرط است!
ولي......يك رفتار بد دارد؛و آن اين است كه او ارزش خود را در نزد ديگران نميداند!
اين متن را براي هر زن با ارزشي كه ميشناسي بفرست ،مثل كاري كه من كردم
چون تو خيلي......با ارزشي
سطح چشمها: در يك گروه، معمولا فردي كه سطح ديد چشمانش از سايرين بالاتر است رهبر محسوب ميگردد. هنگاميكه شما ايستاده باشيد و ديگران نشسته قطعا شما را در موضع قدرت قرار ميدهد. مالش چشم: زمانيكه فردي چشمش را با انگشت اشاره مالش ميدهد نشانگر فريب و نيرنگ ميباشد. از آنجاييكه فرد ميخواهد تماس ديداري را قطع كند، بهانهاي بدست ميآورد كه به اين طرف و آن طرف نگاه كند. اين حركت غيرارادي يك افشاگر حسابي است كه فرد دارد دروغ ميگويد. چشم برگرداندن: اين معمولا يك علامت مسلم از نيرنگ، گناه و دروغگويي است. چشمان بسته: هرگاه چشمان يك فرد براي لحظهاي طولانيتر از چشم برهم زدن متعارف، بسته و ابروها نيز برخاسته شود، پيام چنين است: "به حرف زدن خود خاتمه بده". حركت چشم به سمت بالا: اين نشانه غضب و عصبانيت است. نگاه مختصر به اطراف: اين ژستي خجالتگونه و عشوهگرانه است. فرد جسورانه خيره ميشود در حالي كه سرش را پايين انداخته و به سمت مخالف كج ميكند. اشاره بر كمرويي بيباكانه دارد. نگاه ممتد: اين بيترديد يك نشانه تمايل به آشنايي بيشتر است. شخصي كه تماس چشمي برقرار ميكند، چشم برگردانده، سپس مجددا به چشمان شما نگاه ميكند ميگويد: "مايلم با شما بيشتر آشنا شوم". نگاه خيره شديد: اين نشانه خلق تهاجمي، سلطه جويانه و تهديدآميز است. چشمك: چشمك يك علامت غرضآلود است. نشانگر آن است كه رمز و رازي ميان فردي كه چشمك ميزند و فردي كه به او چشمك زده ميشود برقرار است. بالا انداختن همزمان دو ابرو: در ميان يك اتاق شلوغ، مفهوم آن كاملا واضح و روشن است، يعني: "مايلم با شما ملاقات كنم". بالا انداختن يك ابرو: زمانيكه يك ابرو بالا انداخته ميشود در حاليكه ابرو ديگر پايين باقي ميماند مفهومش اين است: "حرف شما را باور نميكنم". ابروهاي گره خورده: زمانيكه هر دو ابرو به سمت همديگر كشيده ميشود باعث پديد آمدن شيار بين آن دو ميشود كه دلالت بر اضطراب، درد، ترس و يا آميزهاي از اين هيجانات دارد. پوشاندن صورت: زماني كه دست بر روي صورت ميآيد مفهومش چنين است: "شوكه شدهام". اين ژست بين فرد و موقعيت مزاحم و متجاوز فاصله مياندازد
سطح چشمها:
به نقل از دیلی میل، افرادی که معتاد به نگاه کردن تصاویر مستجن هستند در خطر از دست دادن حافظه کوتاه مدت قرار دارند.
دانشمندان آلمانی به بررسی آن قسمت از مغز که مسئولیت حل مسائل، نگهداری اطلاعات در حین کار، تصمیمگیری و استدلال هستند؛ پرداختهاند. آنها در تحقیقاتشان از 28 نفر – که همگی بالای 26 سال بوده و گرایش به جنس مخالف داشتند – خواستند تا به تعدادی از تصاویر اینترنتی نگاه کنند که بعضی از آنها مستهجن و تعدادی غیرمستهجن بودند.
تصاویر غیر مستهجن (عادی) شامل عکسهای خندیدن و ورزش کردن افراد مختلف بود. از داوطلبین خواسته شده بود که همزمان با نگاه کردن عکسها به سوال "آیا این عکس با عکس 4 اسلاید پیش یکسان است؟" جواب "بله" یا "خیر" دهند.
این افراد در زمان نگاه کردن به تصاویر مستهجن در مقایسه با تصاویر غیر مستهجن تعداد جواب ناصحیح بیشتری داشتهاند. بهطور میانگین، این افراد در زمان نگاه کردن به تصاویر مستهجن به 67 درصد سوالات جواب صحیح دادهاند ولی در زمان دیدن تصاویر معمولی 80 درصد جوابهای آنها درست بوده است.
این یافتهها به روانشناسان کمک میکند تا دلیل این موضوع را دریابند که چرا افرادی که معتاد به نگاه کردن هرزهنگاریهای آنلاین هستند؛ بر سر قرار ملاقاتهایشان حاضر نمیشوند، فراموش میکنند که بخوابند و یا از پذیرفتن مسئولیتهای شغلی پاپس میکشند.
محققین میگویند: "تاثیرات منفی تحریکات جنسی بر روی فرآیندهای شناختی، دلیل بروز قسمتی از این اتفاقات است."
کریستسن لایر فارغ التحصیل روانشناسی و مسئول این پروژه میگوید: " تحریکات جنسی در امور مربوط به حافظه فعال، تداخل ایجاد میکند؛ قسمت مهمی از حافظه که مسئول عملکرد اجرایی بدن است."
عواملی که می تواند نمازها و عبادات انسان را لذت بخش کند، عبارتند از:
الف) قبل از عبادت، انسان خود را مستعد و مهیا سازد؛ یعنی، به خود تلقین کند که من در صدد نیایش و نماز هستم و سعی کند افکار متفرق را از ذهنش دور کند.
ب) سعی کند در بهترین وقت عبادت کند؛ مثلاً، با کسالت - خستگی و خواب آلودگی - وارد نماز نشود؛ «لاتقربوا الصلوة و انتم کسالی».
ج) در محیط پر سر و صدا به مناجات نایستد؛ بلکه محیط آرام و ساکتی را انتخاب کند.
د) در حین نماز، مصمّم بر مراقبت باشد و اگر احیاناً افکار دیگری به او هجوم آورد، همین که متوجه شد، سعی کند خود را از دام آن افکار برهاند.
یکی از عواملی که باعث صفای دل و زدودن حالت قساوت می شود، همین دعاها و نیایش ها و نمازهای سازنده است، البته اگر با شرایط ادا شوند.
1. در حالت شادابی و نشاط عبادت انجام شود.
2. توجه کامل به خدا باشد.
3. در محیطی دور از سر و صدا و جنجال انجام شوند.
4. گریه از خوف خدا و اهوال قیامت عامل دیگری است که در صفای دل موءثر است.
5. نشست و برخاست با عالمان و شخصیت های برجسته و وزینی که خود مظهر صفا و تقوا هستند. همچنین تلاوت قرآن با توجه به آیات الهی نیز موءثر است.
6. عامل دیگر، طلب صفای دل از خداست. در این زمینه مناجات شاکین از مناجات خمسه عشر را بخوانید.
انسان حالات گوناگونی دارد. امیرالموءمنین علیه السلام می فرماید: «ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا». بنابراین، قلب انسان گاهی اقبال به خدا و معنویات دارد و گاهی پشت می کند. در هنگام اقبال دل، به مستحبات بپردازید و در صورت پشت کردن، به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت علیهم السلام انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که از آن تعبیر به «نماز دائم» شده است:
خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان ماوایشان بی
همچنین برای لذت بردن از نماز و انس با آن، راهکارهای زیرا را دقیق عمل کنید:
1. باور کردن اهمیت نماز؛ باید یک مطالعه مستمری را درباره اهمیت نماز پیش بگیرید و کتاب های مختلفی را که در این باره نگاشته شده، پیوسته مطالعه کنید تا با تکرار این مطالعه به اهمیت نماز برسید و از اعتقاد صرف به باور و ایمان دست یابید. از این رو، کتاب های زیر سفارش می شود:
الف) «اسرار الصلوة»، میرزا جواد ملکی تبریزی. ب) «پرواز در ملکوت یا اسرار الصلوة»، امام خمینی. اگر شروع مطالعات با کتاب های آقای قرائتی درباره نماز باشد، بهتر است.
2. باور کردن عتاب تارک نماز؛ وعید و عذاب های الهی درباره تارک نماز، همیشه باید مورد نظر باشد تا انسان به خود بباوراند که چنین عذاب هایی واقعاً وجود دارند. کتاب هایی مثل «گناهان کبیره» شهید دستغیب، در این باره مفیدند.
3. روزی نیم ساعت، تفکر در مرگ؛ در زود گذشتن دوران زندگی، خاطرات تلخ و شیرین، ورود به عالم قبر، قیامت و رسیدن عذاب های الهی و سرافکندگی و... . این فکر، باید در مکانی خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد و شما برای نماز و هر توشه اخروی تحریک گردید. اگر این تفکر اثر خود را بخشید، هفته ای نیم ساعت کفایت می کند.
4. گزیدن دوستانِ نماز دوست و گریز از دشمنان بی نماز و به ظاهر دوست؛ زیرا اثر همنشین بر کسی پوشیده نیست.
5. انس با محیطهای معنوی؛ مساجد و محافل نشاط بخش معنوی، دل را به سمت عبادت و نماز می کشاند؛ حتی شنیدن و دیدن دعاهایی مثل دعای ندبه و کمیل، به وسیله صدا و سیما، مفید و روح بخش هستند.
6. انجام مستحبات نشاط آور؛ در بین مستحبات - نماز، ذکر و دعا - آن چیزی که بیش از همه به شما حال خوش و لذّت روحی
ذکر یونسیه چیست؟
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
حضرت یونس علیه السلام مدت ها در میان قومش به ارشاد مردم پرداخت ولی در مدت سی و سه سال فقط دو نفر به او ایمان آوردند او هم قوم خود را نفرین کرد و خداوند به او وعده داد که در فلان تاریخ عذاب خود را بر آنان خواهد فرستاد یونس از شهر خارج شد اما یکی از دوستانش در شهر ماند و مردم را از عذاب خدا ترساند و از آنها خواست توبه کنند و آنها که نشانه های عذاب وعده داده شده را دیدند از ترس عذاب توبه و ناله کردند تا خدا عذابش را از آنان بر گرداند یونس به امید اینکه مردم نابود شده اند به شهر بازگشت و وقتی دید همه چیز عادی است و مردم به کارشان مشغول عصبانی شد و شهر را بدون اجازه خداوند ترک کرد و با یک کشتی راهی دریا شد.
در بین راه ماهی غول پیکری به کشتی حمله کرد و به خواست خداوند متعال حضرت یونس را بدون اینکه به او آسیب برساند بلعید حضرت یونس وقتی به هوش آمد متوجه اشتباه خود شد و با ناله و تضرع به درگاه خداوند توبه کرد که توبه او در قرآن آمده است و بخشی از آیه به عنوان ذکر یونسیه مشهور شده است که علما و عرفا خواص بیشماری را برای آن نقل میکنند .
قرآن میفرماید : «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»1 ؛ ذوالنون 2 را ، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد : هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم.
ذکر یونسیه یعنی گفتن: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
آثار و برکات ذکر یونسیه
1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالى که تمام گناهانش آمرزیده شده است .
2-. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین»
3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم .
4- مرحوم کلینى نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخود و عرضه داشت : فدایت شوم من تا کنون فرزند دار، نشده ام ، چه کنم ؟حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى آیه ( 78 سوره انبیا) را بخوان انشاء الله فرزند دار خواهی شد .
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است وبرای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود
اس ام اس تبریک فرارسیدن ماه رجب
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• رجب ، نام نهری است در بهشت؛ •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• اگر فنجانی کوچک زیر باران نگه دارید،به اندازه ی •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• می گن هر کی یه روز از ماه رجب رو روزه بگیره •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• رجب یعنی اشک توبه در قنوت •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• حلول ماه مبارک رجب، ماه مناجات و بندگی و •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• رجب آمد رجب آمد •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• ماه رجب شده ، دارن حاجت میدن بدو جا نمونی. •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• حلول ماه مبارک رجب، ماه مولای متقیان، امیرالمؤمنین (ع) •••••••••پیام تبریک ماه رجب••••••••• رجب بهانه ای است برای دوستی با خدا ،
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی معطر ماه رجب
شور و شعف خدایی آغاز شود
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم
از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر،
هر کس یک روز ماه رجب را روزه بدارد،
به یقین از آن نهر، خواهد آشامید. امام کاظم (ع)
همان فنجان به شما می رسد اگر کاسه ی بزرگی
نگاه دارید به همان اندازه در آن آب جمع می شود!
چه ظرفی زیر باران الهی قرار داده اید؟
از خدا حاجت می گیره ،
منم امروز روزه گرفتم تا از خدا تو رو بگیرم.
خواندنش با نام غفار الذنوب
شعبان یعنی چشمها هم در رکوع
شرمگین از نام ستار العیوب
رمضان یعنی سر سجود و دل سجود
ذکر یارب یارب از عمق وجود
ماه خانه تکانی دل ها، بر مشتاقان کوی دوست مبارک باد
رجب از بهر من آمد
این رجب چه مهربونه
برام از خدا می خونه
بر همه شیعیان آن حضرت مبارک باد
لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
التمــــــــــــــــــــــــــاس دعـــــــــــــــــــــــــــــا
سیمرغ در شاهنامه.سیمرغ و حمزه.سیمرغ و بازرگان.منطق الطیر. سیمرغ یا جبرئیل؟
سیمرغ
برای ما ایرانیان، سیمرغ از تمام مرغان افسانه ای بیشتر شایان توجه است.زیرا با نام این پرنده عجیب به وسیله اوستا، کتاب دینی باستانی خویش ، آشنا شده ایم.
در کتاب هفتم اوستا آمده است « سئنه صد سال پس از ظهور دین(زرتشت) متولد شد و دویست سال پس از ظهور دین در گذشت » . محققان سئنه را به شاهین و عقاب ترجمه کرده اند... و بی شک بین دو مفهوم سئنه اوستایی و سیمرغ فارسی رابطه ای وجود دارد. یکی از خردمندان روحانی عهد باستان که نام وی سئنه- از نام پرنده مزبور اتخاذ شده بود، روحانی مهمی بود که به طبابت نیز شهرت داشت. بعد ها سئنه ( نام روحانی مذکور) را به معنی لغوی خود (نام مرغ) گرفتند و جنبه پزشکی او را که در اوستا به درختی که آشیانه مرغ سئنه بوده مربوط است، در خدای نامه و شاهنامه به خود سیمرغ دادند.
چنان که در بهرام یشت آمده « کسی که استخوان یا پری از این مرغ دلیر(ورغن = سیمرغ) با خود داشته باشد هیچ مرد دلیری او را نتواند براندازد، آن پر، او را هماره نزد کسان گرامی دارد». در مینو خرد آمده است « آشیان سین مرغ (= سیمرغ) بر درخت هورسپ تخمک است. هر گاه سین مرغ از آن برخیزد هزار شاخه از آن درخت بروید و چون بر آن نشیند هزار شاخه از آن بشکند و تخم هایش پراکنده گردد».
عطار، با لفظ سیمرغ (سی + مرغ) بازی لطیفی کرده است و معروفترین منظومه خود را بر آن نهاده است. اما (سی) در آغاز کلمه به معنای عدد نسیت. سیمرغ در اصل (سینمرغ) بوده و (سین) در زبان باستان به معنی باز بوده است. بنا بر این سینمرغ به معنای باز شکاری است.
در زبان عربی معادل سیمرغ «عنقا» است. زکریای رازی عنقا را چنین وصف میکند: بزرگترین مرغان است و گویند فیل و کرگدن را برباید، و گویند در قدیم الزمان میان حیوان بودی و چون خباثت او بسیار شد مردم از او متألّم میشدند، تا یک بار عروسی بربود؛ یکی از پیغمبران دعا کرد، حق تعالی او را از میان ببرد و در بعضی از جزایر بحر محیط است، جایی که بنی آدم آنجا نرسد و گویند در آن جزایر حیوانات هستند و عنقا از آنان صید نکند؛ زیرا که ایشان در اطاعت عنقا باشند و از ایشان صید نکند؛ الا ماهی عظیم و اژدهایی و پاره ای از آن بخورد و باقی برای حیوانات گذارد. واگر کسی در دریا گم شود عنقا او را به راه آورد.
سیمرغ در شاهنامه
سیمرغ که نخست بر درخت هروسپ تخمک آشیان داشت، به روایت فردوسی؛ هنگام زاده شدن زال از مادر به البرز کوه نقل مکان کرده بوده است و در نهایت به قله قاف رفت. و این هم داستان.
سام نریمان ماه رویی در شبستان داشت و از او به آوردن فرزندی امیدوار بود. ماه روی از سام بار گرفت و پسری زاد سپید موی. جهان پهلوان از دیدن فرزند سپید موی سخت غمگین گشت و از نوزاد خود روی بتابید. سپس زال را به کوه دماوند بردند که جایگاه سیمرغ بود.سیمرغ که در پی غذا برای جوجه های خود بود زال را یافت و به لانه برد. بچه گان سیمرغ را مهر جنبید و از خوردن او پرهیز کردند.سیمرغ برای تغذیه زال نازک ترین شکار ها را برمی گزید و خونشان را در گلوی نوزاد می ریخت تا آن کودک خرد پرمایه گشت و مردی سروبالا شد. از حال وی به سام آگهی رسید و بر اثر خوابی ترسناک روی به البرز کوه آورد و خواستار فرزند شد. اما بر شدن به بالای کوه امکان پذیر نبود. ناگزیر سیمرغ پس از آنکه زال را به رفتن نزد پدر راضی کرد، او را از ستیغ کوه بر گرفت و نزد پدر نهاد. زال علاوه بر سخن گفتن که از سیمرغ فرا گرفته بود ، دانش های بسیار نیز از او آموخته بود . نام دستان را نیز سیمرغ بر وی نهاد. در هنگام وداع سیمرغ چند پر خویش را به زال داد که در هنگام سختی آتش زند. از این پس هر گاه زال در کاری فرو میماند پر سیمرغ را به آتش می نهاد.
اولین بار به هنگام زاده شدن رستم چون زادن پهلوان زاده ای بدان تن و توش نه تنها دشوار بلکه نا ممکن بود، زال از سیمرغ استمداد کرد. دستوراتی که سیمرغ برای زاده شدن رستم به زال داد بسیار شبیه عمل سزارین امروزی است. و رستم به مدد دستورات سیمرغ سالم به دنیا آمد.
با دیگر در رویارویی رستم و اسفندیار است که چون رستم از مصاف با اسفندیار رویین تن فرو ماند، زال از سیمرغ کمک خواست . سیمرغ پر خویش را به وی داد که بر زخمهای رستم بمالد تا شفا یابد. سپس رستم را به مکان درختی(هروسپ تخمک) راهنمایی کرد و به او گفت که تیری با دو پیکان و سه پر از چوب درخت مذکور بسازد و به چشمان اسفندیار که تنها نقطه آسیب پذیر وی بود بزند. در نهایت سیمرغ به دست اسفندیار کشته میشود.
سیمرغ و حمزه
در افسانه ها و داستانهای عامیانه فارسی ماجراهای تازه برای سیمرغ پدید آمده است . یکی از این گونه ماجراها سرگذشت سیمرغ است با حمزه بن عبد المطلب عمّ رسول اکرم .
در داستان بیست و سوم و بسیت و چهارم این مجموعه دو حادثه برای حمزه روی میدهد که در یکی سیمرغ به یاری وی می آید و در دیگری به تیر حمزه جان می سپارد. در تحریر جدیدتر قصه حمزه، این ماجرا صورت دیگری به خود گرفته است.در آنجا حمزه اژدهایی را که از درخت بالا میرفت و قصد خوردن جوجگان سیمرغ را داشت میکشد و پاره پاره کرده و نزد جوجگان می افکند.و سیمرغ به پاس این نیکی او را بر پشت خویش گرفته و از هفت دریا میگذراند.
ظاهراَ این هفت دریا تمام دریای آب نبوده است. یکی از این دریاها دریای آهن ربا است که چون حمزه خنجری با خود برداشته بیم آن دارد که خود و سیمرغ در دریا غرق شوند و ناگزیر خنجر را به دریا می اندازد. چون سیمرغ از حمزه خواستار خدمتی میشود، حمزه بدو میگوید مرا به آدمیزاد برسان و سیمرغ در جواب میگوید «من به جهت قضا و قدر شرمنده ام، به آدمی زاد نمیتوانم آمد، اگر در قاف کاری داری بگو. امیر گفت کاری ندارم» سپس سیمرغ پر خوش را به او میدهد که بر پیشانی ببندد. قدری که حمزه راه میرود مرغی میبیند از سیمرغ بزرگتر که به امیر حمله میکند.امیر او را به خم کمند در آورد. آن مرغ به زبان در آمده گفت، دلاور من پر سیمرغ را در سر تو دیدم گفتم البته قصد او کرده ای. امیر نیکی که به سیمرغ کرده بود بیان کرد و مرغ را رها کرده روانه شد.....
سیمرغ و بازرگان
یکی از بازرگانان حکایت کرد که در دریا گم شدیم، سوادی عظیم دیدیم چون ابری؛ ملاحان گفتند آن سیمرغ است. جهد کردند تا بر آن سوار شدند، آن گاه آواز برداشتند و سیمرغ در هوا میرفت و ما مرکب در سایه او میراندیم؛ و گویند عمر او را کسی نداند. چون بیضه نهد (تخم بگذارد) المی سخت بدو رسد. باید نر برود و آب به منقار آورد و او را حقنه کند تا بیضه نهد. آنگاه نر او را در زیر پر گیرد و ماده به طلب صید رود و به مدت صد و بیست و چنج سال بیضه آورد و هر سال یک بیضه آورد و بیضه او به بزرگی یک خانه باشد.چون بچه آورد نر باشد ماده هیزم بسیار جمع کند و نر پر خود را بر آن هیزم ها زند و برافروزد تا سوخته شود و آن بچه نر جفت ماده شود و اگر بیضه ماده بود هم چنین کند.
منطق الطیر
منطق الطیر عطار داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هد هد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. هر مرغ به عنوان نماد دستهٔ خاصی از انسانها تصویر میشود. سختی های راه باعث میشود مرغان یکی یکی از ادامه راه منصرف شوند. در پایان، سی مرغ به کوه قاف میرسند و در حالتی شهودی در مییابند که سیمرغ در حقیقت خودشان هستند. اکثر محققان ادبیات، از جمله «دکتر شفیعی کدکنی» بر این باورند که در این داستان، سیمرغ رمزی از وجود حق تعالی است. سیمرغ رمز آن مفهومی است که نام دارد و نشان ندارد. ادراک انسان نسبت به او ادراکی است «بی چگونه». سیمرغ در ادبیات ما گاهی رمزی از وجود آفتاب که همان ذات حق است، نیز میشود. ناپیدایی و بی همتا بودن سیمرغ، دستاویزی است که او را مثالی برای ذات خداوند قرار میدهد.
سیمرغ یا جبرئیل؟
پژوهشگر دیگر ادبیات، «دکتر پورنامداریان»، بر این باور است که در این داستان، سیمرغ در حقیقت رمز «جبرئیل» است. چرا که تقریباً تمام صفات سیمرغ در وجود جبرئیل جمع است. صورت ظاهری آنها (بزرگ پیکری،شکوه و جمال، پر و بال) به هم شباهت دارد. بنا بر آیهٔ یک سوره «فاطر» فرشتهها بال دارند. در داستان زال و سیمرغ، سیمرغ واسطهٔ نیروی غیبی است و زال هم سیمایی پیامبر گونه دارد. این ارتباط بی مانند به ارتباط جبرئیل (فرشتهٔ وحی) و پیامبران نیست. شبیه داستان پرورش کودک بی پناه توسط سیمرغ در مورد جبرئیل در فرهنگ اسلامی وجود دارد.
سیمرغ افسانه ای در ادبیات ایران
سیمرغ کوه صحرا و جنگل در حجم منبت و معرق
سفارش شما در ایران و خارج از کشور
استفاده:در دکوراسیون، تالارها، هتلها،منزل،دکوراسیون خانه
،دکوراسیون داخلی
سفارش شما در ایران و خارج از کشور
با ما تماس بگیرید
مجید فیروز
لرستانی
09187632169
سیمُرغ نام یکی چهرهٔ اسطوره ای-افسانهای ایرانی است. او نقش مهمی در داستانهای شاهنامه دارد. کنامش کوه اسطورهای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را میپرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی میکند. به رستم در نبرد با اسفندیار رویین تن یاری میرساند و… جز در شاهنامه دیگر شاعران پارسیگوی نیز سیمرغ را چهرهٔ داستان خود قرار دادهاند. از آن دستهاست منطق الطیر عطار نیشابوری.
در ادامه میخوانیم
زندگی پیامبرانه - بخوان به نام گل سرخ
آنک که ایوان کسری شکافت؛
آتشکده فارس خاموشی گرفت؛
دریاچه ساوه خشکید؛
خدایان چوبی و سنگی عرب به زیر افتادند؛
نوری به آسمان شعله کشید که تا فرسنگ ها فراسوتر چشم ها را خیره کرد؛
موبدان خواب های آشفته دیدند ...
و محمد زمزمه زندگی سرود.
بخوان به نام گل سرخ! آنک که آسمان به خانه گِلین کوچک او رشک برد و سَروهای جهان نزد قامتش سجده آوردند. |
به رنگ خدا
فوت های کوزه گری در آشپزی برای خارج شدن حشرات از لای سبزیجات، جدا كردن دانه باقلا از غلاف آن، جلوگیری از پلاسیدگی سریع هویج، گرفتن مزه تلخ كاهو و... چه میكنید؟ با چند فوتوفن ساده برای انجام راحتتر این كارها آشنا شوید.
_ ترد شدن كلم قرمز
اگر كلمهایی كه می خواهید برای سالاد استفاده كنید سفت به نظر می رسند، برای ترد شدن آنها از این دو روش استفاده كنید :
روش اول :
مقداری آب داخل ظرف ریخته و روی اجاق گاز بگذارید. دو قاشق غذاخوری سركه به آن اضافه كنید. كلمها را خرد كنید و داخل آب جوش و سركه بریزید. بعد از دو جوش، آنها را داخل آبكش بریزید تا آبش خارج شود و در ضمن خنك شود. میبینید كه چقدر ترد و خوشمزه میشود.
روش دوم :
می توانید كلم خردشده را در ظرف فلزی ریخته و برای چند دقیقه داخل فریزر قرار دهید، بسیار ترد میشود.
_ پختن اسفناج
برای پختن اسفناج كمی آب داخل ظرف اسفناج بریزید و حرارت را كم كنید اما برای آنكه اسفناج در ظرف بالا نیاید، در قابلمهای كوچكتر از قابلمهای كه روی گاز گذاشتهاید انتخاب كنید و روی اسفناجها بگذارید. با این كار اسفناج از ظرف بالا نمیآید.
_ تازه نگه داشتن سبزیهای خرد نشده
اگر فرصت خرد كردن سبزیهای پاك كرده را ندارید، آنها را داخل كیسه فریزر گذاشته و داخل فریزر قرار دهید. موقع استفاده آن را از فریزر خارج كرده و قبل از آب شدن یخ آن، سبزی را رنده كنید، هم ریز میشود و هم طعم سبزی تازه را میدهد. البته بهتر است برای رنده كردن از دستكش استفاده كنید تا دست شما سرمای زیادی را حس نكند.
_ سبز ماندن سبزیجات
اگر مایلید سبزی آش یا سبزیجات دیگر مانند نخودفرنگی یا لوبیاسبز، سبز بمانند و رنگ كدر به خود نگیرند، از این روش استفاده كنید:
در مدت پخت، در ظرف را باز بگذارید یا یكچهارم قاشق چایخوری جوش شیرین به سبزیجات مذكور اضافه كنید.
_ از بین بردن پلاسیدگی كاهو و كرفس
كمی آبلیمو در آب سرد ریخته، سپس كاهو و كرفس را در آن خیس كنید و چند ساعت درون یخچال قرار دهید تا تازگی خود را به دست آورد.
_ جلوگیری از پلاسیده شدن هویج
قبل از گذاشتن هویج درون یخچال سر و ته هویج را ببرید. سر هویج رطوبت آن را گرفته، هویج را خشك و پلاسیده می كند.
_ پوست كندن گوجه فرنگی
ابتدا گوجهها را به مدت ۸ ثانیه داخل آب جوش قرار دهید و بعد آن را داخل آب سرد بیاندازید. پوست گوجهها براحتی جدا میشود.
_ پوست كندن سیر
می توانید سیر را برای چند دقیقه داخل آب گرم قرار دهید تا پوست آن براحتی جدا شود. راه دیگر این است كه با گوشتكوب ضربهای آرام به سیر بزنید تا پوست آن راحت جدا شود.
_ پوست كندن باقالا
راه اول :
با كارد آشپزخانه از بالا تا پایین باقالای درسته را خراش دهید. با فشاری مختصر مغز باقلا بیرون خواهد پرید.
راه دوم :
برای جدا كردن پوست دوم باقالا روی پوست اول آن كمی نمك بپاشید و پس از پنج دقیقه پوست را جدا كنید.
_ روش پختن نخود فرنگی
وقتی می خواهید نخود فرنگی را بپزید، آن را با غلافش بپزید. بعد از پخت، نخود فرنگی از غلاف جدا می شود و روی آب می آید. این كار سبب میشود نخود فرنگی طعم بهتری هم پیدا كند.
_ از بین بردن تلخی كاهو
اگر كاهوی سالادی تلخ شده است، میتوانید آن را چند دقیقهای (حدود ۱۵ دقیقه) داخل آبنمك سرد قرار دهید. با این كار تلخی كاهو گرفته خواهد شد.
_ بیرون راندن حشرات از سبزیجات
برای اینكه حشرات داخل سبزیجاتی مانند كلم، گل كلم و نظایر آن را بیرون بیاورید، ۱۵ دقیقه آن را در آب سردی فرار دهید كه با چند قاشق چایخوری نمك یا سركه مخلوط كردهاید
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
♦ پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.
♦ عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.
♦ بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
♦ سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.
♦ خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.
♦ ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.
♦ بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.
♦ با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.
♦ پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.
♦ سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.
♦ روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.
♦ ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
♦ تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.
♦ محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.
♦ سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.
♦ سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.
♦ لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.
♦ حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.
♦ ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.
و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است...